کلبه کوچک راز بزرگ نوشته شده توسط دستان خود سیا مک برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : خود خود سیامک
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات
رو روبراه کن منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید ماموریت کارهات رو روبراه کن معشوقه هم که تدریس من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام پسره زنگ میزه
به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا
هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم پدر بزرگ که میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده شد من دارم میام خونه شوهر زنگ میزنه به معشوقه ببینمت معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب مشق پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت!!!
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ سلام به وبلاگ خودتون خوش امدید این وبلاگ یکی از سری وبلاگ هایی میباشد که در جهت تفریحات وسرگرمی ها ومطالبه عاشقانه سالم فعالیت میکند ین وبلاگ کار خوداز شهریور ما سال هزار سیصدونود شروع کرده هم اکنون به فعالیت خود ادامه میدهد امیدواریم بارایه نظرات خودتان مارا درهرچه بهتر کردن این وبلاگ یاری کنیید در ضمن کپی برداری ازمطالب وبلاگ هم اشکالی ندارد حتی بدون ذکر منبع .همه جوره راحت باشید .این وبلاگ متعلق به خود شماست.با کمال وتشکر فراوان مدیریت وب سیامــــــک موضوعات
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||
|